سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو یعنی گمشده من


ساعت 2:26 عصر سه شنبه 83/12/4

 * به نام خداوندی که مروارید عشق تو را در صدف دلم  نهاد*  

 

برای تو گریه می کنم چرا که صدای زندگی در گریه است.برای تو که در قلب و جانم جاودانی....

 

 بهترینم! در این مدت نه چندان طولانی با من چه کردی ؟؟ مرا از خود بی خود کردی٬ یک باره مرا عاشق خودت کردی!توجه داشتی؟! 

 

  

غزل زندگیم!گوش کن!صدای چکاوک های عاشق که در غم هجران در انتهای این کوچه سرسبز می خوانند٬ایا فکر نمی کنی ٬وقتی که رفتی صدای من با صدای انان یکی شود؟من نیز از سرسبزی اطرافیانم نصیبی نبردم؟چه هنگام بهار٬ چه پاییز ٬چه تابستان و زمستان.

 

 گل یاس من!حتی اگر وجودم را از من بگیرند باز با یاد تو ٬با نام تو زنده ام! زنده می مانم بخاطر تو ! بخاطر وفا به عشقم! بخاطر  خاطره های قشنگ که در پیشین و پسین این ثانیه ها جای گرفته اند.

 

 امیدم!بدان که پشت سر خدا یکی هست که همیشه چشم به راهت می ماند.او که دیوانه وار دوستت دارد و شاید در انتظار بسوزد.او منم ٬ان عاشق دیوانه که هر روزش را با یاد تو اغاز و با نام تو پایان می دهد.

 

پاییز را دوست دارم٬ بخاطر غمش. غم را دوست دارم٬ بخاطر اشک دلش .اشک دل را دوست دارم٬ چون تو را دوست دارم. تو را دوست دارم٬ اما...نمی دانم چرا؟؟واقعا چرا؟؟

 

 

*همیشه شاد و خندون باشید شادی*

 


¤ نویسنده: شادی

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
6
:: بازدید دیروز ::
7
:: کل بازدیدها ::
6997

:: درباره من ::

تو یعنی گمشده من


:: لینک به وبلاگ ::

تو یعنی گمشده من

:: آرشیو ::

تابستان 1384
زمستان 1383

:: اوقات شرعی ::

:: لوگوی دوستان من::



::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::